دلم آغوش میخواهد
نه زن نه مرد
خدایازمین نمی آیی؟؟
......
خیلی دلم گرفته.....خیلی....
***
خـستـه ام از ایـن بـلاتکـلیـفـی
تـهِ این قصـه بَـرام روشن نیـسـت
نـذار دیـدنـت بَـرام عــادت شـه
اگـه واقعـا دلـت با مـن نیسـت ...
***
همه چی پول شده/خدا نقشی نداره
انسانیت قسطی شده/اما وام کمک هزینه نداره
***
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند
طلب عشق ز هر بی سرو پایی نکنیم
***
تو چه می فهمی
حال و روز کسی را که
دیگر هیچ نگاهی
دلش را نمی لرزاند۰۰۰!
***
اینروزا جای خالی تو را با عروسکی پر میکنم !!!
همانند توست ، مرا دوست ندارد ، احساس ندارد ،
اما هرچه هست دل شکستن بلد نیست ....
***
آدم برفی هم که باشی.. دلت میخواد یه نفر کنارت باشه.. تاگرمت کنه،.تاآرومت کنه.،مهم نیست آب شدن.،مهم نیست نیست شدن.،مهم آرامشه.. حتی برای چند لحظه...
***
درد را از هر طرف بخوانی درد است اما درمان رو اگه از آخر بخونی نامرد می شه سعی کن به خاطر درد هایت زیر بار هر درمانی نری
***
زندگی کردیم اما باختیم/کاخ خودراروی دریا ساختیم*لمس بایدکرداین اندوه را/برکمربایدکشید این کوه را*زندگی را باهمین غم ها خوش است /باهمین بیش وهمین کم ها خوش است*زندگی راخوب بایدازمود/اهل صبر وغصه واندوه بود*باختیم وهیچ شاکی نیستیم/برزمین خوردیم وخاکی نیستیم.
***
میگفتی بچه ای اره راس میگی بچه بودم که حساب دلمو نکردی که زدی شکوندیش
با خودت گفتی بزرگ میشه یادش میره.
اگه قراره مث تو بزرگ شم اسم خیانت رو بذارم بزرگی همین کوچیکی پاکیش بزرگی تو میخره!
***
خدایا...
من دلم راصابون زدم به عشق او...
چرا چشمانم می سوزند؟؟؟
***
مانده ام تنهای تنها بی رفیق
بی رفیق و یار و همدم بی شفیق
می روم سوی دلی نامهربان
تا که همدم گردد او این دل به تیغ
***
تا می رود خشک شود عرق قلبم دوباره نامی از تو..... و باز هم تب می کند قلبم.....
***
زخمــــــــــــــــــــــــی بود
درمانــــــــــــش که کردم
زخمی ام کرد و ......
رفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت
***
مهربانی ها و دلجویی هایت به کنار! اما عزیزم … قلبه شکسته با چسب زخم خوب نمی شه!!!
.
سلامتی کسایی که تو خاطرمون “ابدی” هستن اما تو خاطرشون “عددی” نیستیم.
.
سخت ترین فعلی که برایت به سادگی صرف کردم عمرم بود.
.
نوشته هایم را می خوانی… و می گویی: چه زیبا! راستی… دردهای آدم ها زیبایی دارد…؟!؟!؟
.
آرام در گوشه ای نشسته ام .. کار از چسب و باند و پانسمان گذشته زخم به روحم رسیده
.
چه فرقی دارد ، پُشت میله ها باشی ؛ یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن ، وقتی که آرزوهایت ، در حبس باشند
.
ممتد مانده ام ؛ انگار سکون عجیبی ، در شب ، میان ذهن من ؛ جولان می دهد مثل در خواب رفتن یک رویا ، با تصویری تمام سیاه !
.
ادتون هست مرحوم حسین پناهی می گفت: خدایا دست بشکنه , پا بشکنه , سر بشکنه اما دل نشکنه ………. الهی دل هیچکس توی این دنیای خاکستری این روزها نشکنه
.
بـزرگ که میشــــوی ؛ غصـه هایت زودتـر از خـودت قـد می کشــند ، درد هـایت نــیز ! غــافل از آنکه لبخــندهـایت را ، در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــذاشتــی
.
قبر منو خیلی بزرگ بسازین….چون یی دنیا آرزو با خودم به گور میب
نظرات شما عزیزان:
